گمان کردم که او عاشق ترین عاشق در این دنیاست
گمان کردم که غمخواری برای یک دل تنهاست
از عشق خود به من می گفت
از عاشق ها سخن می گفت
از اشکی داغ و آتش زن همیشه چشم او پر بود
ولی افسوس
همه از عشق گفتن ها تمام گریه کردنها
تظاهر بود
همه عاشق نوازی ها تمام صحنه سازی ها
تظاهر بود
به خود گفتم دوباره بخت یارم شود
به خود گفتم که پایانی برای انتظارم شود
به خود گفتم دوباره نوبت فصل بهارم شود
ولی افسوس
همه از عشق گفتنها تمام گریه کردنها
تظاهر بود
همه عاشق نوازیها تمام صحنه سازیها
تظاهر بود...
تظاهر بود...
تظاهر بود...
زندگی سراسر تظاهر است!
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6